!مهمان ها برای مامان

ما یک خانواده ایم . فکستنی و ریز و هر لحظه آماده ی شکسته شدن به خاطر فردیت بالای هر فردش . و چقدر سخت است دیدن اجداد بی عاطفه و نسل های بی حس گذشته مان در این روز های آخر. مادر از پیش جارو می کند و باید صدای جارو بشنویم. بعد هم مجبوریم گله و نصیحت اجدادمان را گوش کنیم از روزگار و با نگرانی برای آنها یا خودمان سر تکان دهیم
هر کدام از سه بچه ی خانواده ی ما به مناسبت مهمانی امروز عصر، پر مشغله و گرفتار شده اند. یکی به قصد اتمام پروژه اش رفته بیرون ، یکی برای درس و تست در کتابخانه ی مدرسه است و.. این یکی .. که حوصله ی ماندن و دیدن اجداد مهمان را ندارد چون حوصله ی لبخند زدن های الکی را ندارد، می رود مثل این حجم قرمز زیر سایه ی درخت بشیند و کتاب بخواند
----
کلیپ زلف بر باد از محسن نامجو ( موضوع تحقیق درس «موسیقی، فرهنگ، جامعه» ام و خدای این روز هام )را از اینجا دانلود کنید. خیلی خوب است . به زحمت وقت گذاشتن برای دانلودش می ارزد به نظرم