ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

08 March 2007

همه و ضدش

می ترسم. از کامل بودنم. از زن بودنم . از زن های دیگر. از همجنس های ضد زنم؛ از حرف ها و نگاه های تیز شان. از قول دادنم می ترسم . از قول ندادن هم . از آینده . از همین حالا هم؛ از همین ثانیه ، توی خیابان

9 Comments:

At Thursday, March 08, 2007 6:35:00 AM , Blogger ReZa said...

باید تصمیم بگیریم! هرچند دشوار و هرچند هولناک. میان چندراهی هایی که کسی اگر هم بخواهد نمی تواند کمکمان کند. ولی وقتی قول میدهیم در عین اسارت آزادیم. و در عین آزادی اسیر. و ایستادن بر سر چندراهی ها گاهی تا آخر عمر طول میکشد. باید تصمیم بگیریم!

 
At Thursday, March 08, 2007 10:01:00 AM , Anonymous Anonymous said...

NATARS!
faghat hamin...
chizi baraye tarsidan vojood nakhahad dasht age NATARSI!

 
At Thursday, March 08, 2007 3:20:00 PM , Blogger Unknown said...

کمی دیر می شویم انگار

 
At Thursday, March 08, 2007 8:11:00 PM , Anonymous Anonymous said...

گاهی گم شدن بین خط‌های جاده‌ای در دوردست پیش از آن که فکر کنی می‌خراشدت بر سردی راه

 
At Thursday, March 08, 2007 9:28:00 PM , Anonymous Anonymous said...

مي ترسي؟ نترس . ترس نداره . من نمي ترسم. چي؟ مي ترسم؟ دستام داره مي لرزه؟ نه .. نه . نمي ترسم ...
اينا همش تناقضه .من از اين تناقض تو وجودم مي ترسم.

 
At Friday, March 09, 2007 1:01:00 AM , Anonymous Anonymous said...

dar khiyaban ba sedaye khodat ke khandi man digar nemitarsidam :)

 
At Saturday, March 10, 2007 9:39:00 PM , Anonymous Anonymous said...

اوهوم
منم !

 
At Sunday, March 11, 2007 4:23:00 PM , Anonymous Anonymous said...

دروود
!آسمان ريسمان بافته ام

 
At Sunday, March 18, 2007 4:14:00 PM , Blogger azade said...

دوستش داشتم

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home