ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

27 January 2006

به سمت اصفهان


چراغ آسمان هنوز خاموش و شهر با حباب های زرد ذره ای اش از این بالا دوست داشتنی تر از قبل ، از دید آن پنجره ی هندسی شکل ِطبقه ی شش آپارتمان ِمسکونی به نظر می رسد
بالای این شهر ، تهران ، روی ابرها و توی آسمان پیما . توی این تاریکی کجام؟ ظاهرن سوار بر اسب سپید فلزی بالداری ، بی رویا و به سمت اصفهان

24 January 2006

سرد است



همیشه
باد می پیچد
برف نمی گذارد
گاهی
گرما نیست
سرد است