ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

31 March 2007

!مهمان ها برای مامان











ما یک خانواده ایم . فکستنی و ریز و هر لحظه آماده ی شکسته شدن به خاطر فردیت بالای هر فردش . و چقدر سخت است دیدن اجداد بی عاطفه و نسل های بی حس گذشته مان در این روز های آخر. مادر از پیش جارو می کند و باید صدای جارو بشنویم. بعد هم مجبوریم گله و نصیحت اجدادمان را گوش کنیم از روزگار و با نگرانی برای آنها یا خودمان سر تکان دهیم

هر کدام از سه بچه ی خانواده ی ما به مناسبت مهمانی امروز عصر، پر مشغله و گرفتار شده اند. یکی به قصد اتمام پروژه اش رفته بیرون ، یکی برای درس و تست در کتابخانه ی مدرسه است و.. این یکی .. که حوصله ی ماندن و دیدن اجداد مهمان را ندارد چون حوصله ی لبخند زدن های الکی را ندارد، می رود مثل این حجم قرمز زیر سایه ی درخت بشیند و کتاب بخواند



----

کلیپ زلف بر باد از محسن نامجو ( موضوع تحقیق درس «موسیقی، فرهنگ، جامعه» ام و خدای این روز هام )را از اینجا دانلود کنید. خیلی خوب است . به زحمت وقت گذاشتن برای دانلودش می ارزد به نظرم

3 Comments:

At Saturday, March 31, 2007 1:47:00 PM , Anonymous Anonymous said...

فرمايشات شوما در جاي خودشون قابل تامل و بررسي هستن ولي خب ما در ارض لاتلند به مستحكم تر اينگونه پيوند ها فكر ميكنيم چون اگه مثلا 10 تا بدي جزئي داشته باشن بجاش 15 تا خوبي عمده هم دارن

 
At Saturday, March 31, 2007 3:55:00 PM , Blogger ماه کولی said...

شما درست می گویید. من دیروز خیلی بی رحم شده بودم. بعد از رفتن از خانه در لحظه ی ورود اجداد عزیز هم وجدان درد شدیدی گرفتم که نگو و نپرس. نباید مادر را هم تنها می گذاشتم. حیف که زندگی خطی روزمره و بی هیجان آدمیزاد دلسوزی مثل مرا تا این حد! ... ای دل غافل... طاغی می کند یا به بازی می گیرد؟

 
At Sunday, April 01, 2007 1:39:00 AM , Anonymous Anonymous said...

شاید به خاطر این است که دیگر نسل ما به سمت شباهت ها جذب می شود و کمتر خودش را موظف می کند در توقعات دیگران بماند...

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home