سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم
28 September 2007
...
حال در افکار خفه شو آنچنان که در هواي خوب نفس مي کشي ...
زمان هم سو با باد همسو با ناتوانی پاهای کودک می لرزد نادان نفس بکش قلب خواننده ضعیف است نویسنده تشنه است ( لحظه ای برای زنده ماندن نیست)
پائیز صبورانه عریان می شود و دست های تو در ذهن بی گناه من می روید هرزه گرد نادان با چشم های تلخ برای مرگی ساکت و رمزآلوده و نویسنده ی غمگین شعر ها معبدی بساز