ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

05 August 2005

!سرود

اگر کسی که خیلی به ما نزدیک است در حال مرگ باشد ، در ماه های در پیش ،چیزی هست که ما به طرزی مبهم آن را در می یابیم : چیزی که - هر چقدر هم بخواهیم آن را با او در میان بگذاریم - تنها به خاطر فقدانش است که رخ می نماید سرانجام به زبانی به او درود می فرستیم که او دیگر چیزی از آن سر در نمی آورد
والتر بنیامین

1 Comments:

At Friday, August 05, 2005 10:58:00 PM , Anonymous Anonymous said...

هرکسی که میره...........صدایی رو با خودش می بره........صدایی رو هم جا میزاره............
خاطراتی رو با خودش می بره.....خاطاتی رو میزاره...........بهد ما هر روز با اون خاطرات هم خوابه می شیم........انقدر که قسمتی از مخ جا خوش میکنه و زمان با همه بی رحمی اش کاری نمی تونه بکنه

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home