ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

24 July 2005

...خرما ، برای

صدایت را توی دست می گیرم
دور انگشت های لرزان می پیچم
با زبان تَرَش می کنم
می جَوَمش
طعم خرما دارد
با این حال برعکس چیزی ست که می شنوم
شاید چون این جا هوا آفتابی ست
و آنجا خیلی سرد
نباید چشیدنش را مرتکب شد
راست می گویی
اول مرداد هم هست و
این جور میوه ها
یک بار برای همیشه
ترشیده می شوند
پس آرام باش نخل تلخ من
آرام باش
دیگر کودک باز نمی گردد و
از سر و کولت بالا نمی رود
او مدت هاست
بی هیچ تماسی
کف دست هاش پر از سوزن است

5 Comments:

At Saturday, July 23, 2005 2:05:00 PM , Anonymous Anonymous said...

سیگاری می کشم چه باک!

 
At Saturday, July 23, 2005 3:40:00 PM , Anonymous Anonymous said...

This comment has been removed by a blog administrator.

 
At Saturday, July 23, 2005 10:15:00 PM , Anonymous Anonymous said...

sepas ke neveshty

eshghkafynist

 
At Sunday, July 24, 2005 10:16:00 AM , Anonymous Anonymous said...

اما مدت هاست که نخل تلخ ما خرمای ترشیده می دهد/اما کودک کف دستش ÷ر از سوزن است اما نخ ندارد تا تکه پاره شده بادبزنش را وصله کند

 
At Monday, July 25, 2005 1:12:00 PM , Anonymous Anonymous said...

تنهایی/ کاشته نمی شود.می رسد/و از این رو باید/خورشید دلداده ات باشد.(ف.و.نیچه)

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home