ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

24 July 2005

بادبزن

همه این را تجربه کرده اند : اگر کسی عاشق شده باشد ، یا به شدت به دیگری علاقه مند باشد ، سیمای او را تقریبا در هر کتابی که می خواند ، می بیند . افزون بر این ، او در چشمش به دو شکل قهرمان و ضد قهرمان پدیدار می شود . سیمای او در داستان ها ، رمان ها و داستان های بلند دچار دگردیسی های بی شمار می شود . و از همین جا معلوم می شود که قوه ی تخیل ، موهبت گنجاندن چیزهایی افزون در چیزهای بی نهایت کوچک است ، و موهبت ِ ایجاد یک گستردگی در هر امر فشرده ای تا کمال نو و متراکم آن را در بر گیرد . و خلاصه ی کلام موهبت ِ دریافت ِ هر تصویر به گونه ای که انگار در بادبزنی دستی جمع شده است : تنها وقتی بادبزن بازشود ، در گستره ی جدیدش شروع به نفس کشیدن می کند و شکوفا می شود ، و در خود خطوط چهره ی معشوق را نمایان می کند
والتر بنیامین
خیابان یک طرفه
ترجمه ی حمید فرازنده

1 Comments:

At Sunday, July 24, 2005 10:09:00 AM , Anonymous Anonymous said...

یقینا بادبزن توان این رادارد که سوزندگی واقعیت را با خنکای خیال معاوضه کند

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home