گذشتم
تغییر می کند هر چیز
می شکند همه چیز
مگر آینه ها ، فاصله ها و سکوت ها
شب بود که تکرار می کردی
از مرز ها می گذریم
چرخ می زنیم بر گِرد زندگی
می میریم
تا زنده باشیم
- کی می توانست نچرخد؟ نمیرد؟ -
انگار پر بودیم از قاصدک
شب است یا روز؟
- با شما ام که آماده اید به قضاوت -
حالا
دراز کشیده ام میان ملافه های سفید
قاصدک ها بالایم برده اند
اما خم نمی شوم
نمی میرم
نمی شناسم
از مرز ها گذشته ام
از همه ی شان
فرقی نمی کند
می شکند همه چیز
مگر آینه ها ، فاصله ها و سکوت ها
شب بود که تکرار می کردی
از مرز ها می گذریم
چرخ می زنیم بر گِرد زندگی
می میریم
تا زنده باشیم
- کی می توانست نچرخد؟ نمیرد؟ -
انگار پر بودیم از قاصدک
شب است یا روز؟
- با شما ام که آماده اید به قضاوت -
حالا
دراز کشیده ام میان ملافه های سفید
قاصدک ها بالایم برده اند
اما خم نمی شوم
نمی میرم
نمی شناسم
از مرز ها گذشته ام
از همه ی شان
فرقی نمی کند
اما کی می توانست نگذرد؟
3 Comments:
من خودم نیز روزگاری بدین سان/غرقه گشتم/از جنون حقیقت خویش/از اشتیاق خویش به روز/ملول روز/ناخوش از نور/فرو شدم به نشیب/به نشیب شامگاه/به نشیب سایه ها/سوخته و تشنه کام یک حقیقت:-به یاد می آری هنوز.به یاد می آری/دل تفته آن وقت ها/سوز تشنگی خود را/تبعید بادا.من/از همه حقیقت/تنها دیوانه/تنها شاعر(ف.و.نیچه-اکنون میان دو هیچ).
ایمیلتون رو من پیدا نکردم.!؟
شب است یا روز!/با شما ام که اماده به قضاوتید از دیروز.....
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home