ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

07 August 2005

موشک

با لباس کُردی
نوشتم عربده
.و عبور کردم از چراغی قرمز
سی ثانیه بعد
تو گرم ترین سرخی را بالا آوردی
:و چسباندی
! چه بی ادب
می دانم دوباره حکایت همان چپ چولگی ها ست
...تو داری اشتباه می کنی
...تو اشتباه داری می کنی
،قایم می شوی و من
موشک
و خواب آلود
، خُب
! می گویم به درک
پ.ن : بعضی از افراد در پی ِدلایل ِبدشان پاره ای از شخصیت خود را برون می افکنند ، چنانکه انگار با این کار شخصیت شان راه را درست تر می پیماید و مجال می دهد آن دلایل بد به دلایل سر راست و خوب استحاله شوند؛ درست همانندِ گوی افکنی که می کوشد پس از هر بار گوی افکندن با حرکات و نوسان های خود به گوی جهت بدهد. فریدریش نیچه

2 Comments:

At Sunday, August 07, 2005 12:40:00 PM , Anonymous Anonymous said...

چرخ و ترمز وظایفی مختلف دارند.اما یک وظیفه یکسان نیز دارند:به درد آوردن یکدیگر(آواره و سایه اش)ف.و.نیچه

 
At Sunday, August 07, 2005 1:50:00 PM , Anonymous Anonymous said...

ای روشنی صبح به مشرق برگرد

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home