تلخ
پُک
کرگدن های نفرت انگیز ِتنها ، با گردنی پهن و گنجشگکی نزدیک شانه ، شکم گشاد ، میان باریک و سینه چاک آماده اند برای تو سرزمین های حاصل خیز فرو رفتن و خوردن و نوش جان شنیدن
لبخند یکی گونه ی چپ را فشرد و مشتی حواله ی تیره ی پشت دیگری کرد و بعد راست ایستاد و صدا را پایین آورد
" منتظر کسی هستید ؟ "
پُک......پُک ...
احساس «از دست دادن » می کنم . این جا کسی لطافت احساسات را در نمی یابد. اما خوب عادت کرده ایم با هم باشیم و دری وری های بیهوده ی بی در و پیکر را به رسم دوستی ، به گردن هم بیاویزیم و بخندیم و بگذریم
پُک ......
بیش از این ها ، آه ، آری
بیش از این ها می توان خاموش ماند
می توان ساعات طولانی
با نگاهی چون نگاه مردگان ،ثابت
خیره شد در دود یک سیگار
خیره شد در شکل یک فنجان
در گلی بیرنگ بر قالی
در خطی موهوم بر دیوار
فروغ فرخزاد
4 Comments:
Digar Lozoomi Nadarad Hich Chiz , Hich Kas.
BA SALAM
be nazare man age neveshtehaie khodeto bezary kheily ghashang tar va doostdashtany tar mishe.
ESHGHkafynist.
قطعه شعر آخر از فروغ است
salam
tarkibe zibaei bood. ba shere frogh zibatar shode bood.
ba mehr. javad
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home