ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

27 June 2005

قصه ی خیاط شجاع کوچولو

سیاستمداری که می اندیشد ولی واقعیت ها را رمانتیک و مه آلود تصویر می کند یا توجیه، شعارهایش می شود شعر هایی که می توان در یک مستطیل سفید جاشان داد و فرستاد برای هر آدمی ، حتی معشوقه ات ! بعد از مدتی تمبر های مستطیلی و مربعی هم پذیرای چهره ی سلحشورانه و فکور وی خواهند شد که لبخند می زند و می گوید مرا فراموش نکن عزیزم . آن چه از نزدیک به چشم می خورد همین هاست به اضافه ی چند نشان افتخار

بد یا افتضاح روز هایی ست که سپری می شود و من جرقه زنان به خودم می گویم می شود با قطع فتیله از بیخ و بن ، تنها تماشاگری بود در قالب یک فرد ِمدرن ِکثرت گرا ،یا عارف - که واقعیت ها را چند بعدی می بیند و رسیدن به معنا ی هیچ چیز برایش سر راست نیست- و ملول یا آسوده روزگار گذراند
پ ن :خیاط شجاع کوچولو: از قصه های قدیمی آلمان ؛ ماجرای آدمی زیرک و دسیسه باز که پس از شکست دادن دیو با دختر پادشاه ازدواج می کند و به دنبال آن به پادشاهی می رسد

1 Comments:

At Tuesday, June 28, 2005 1:03:00 AM , Anonymous Anonymous said...

زندگي
در حيرتم ز ثانيه هاي بهار عمر
در حسرت عبور شكيباي زندگي
در انتظار طايفه سبز بودنم
در انتظار رويش ميناي زندگي
در زندگي تمام غزل ها سراب بود
شعري نماند در دل شيداي زندگي
تو تا كنون تراوش يك اشك ديده اي
كه پر كند سراسر درياي زندگي
شب تا سحر ميان نقابي ز فاصله
من بودم و تفكر فرداي زندگي
آن دور دست كوچه آلاله هاي سرخ
يك كودك آمده به تماشا ي زندگي
پس زندگي چه بود جز آهنگ يك نفس
موسيقي تبسم و غوغاي زندگي
اي كاش مي شد از گل آلاله كلبه ساخت
در آن نشست و رفت به دنياي زندگي
مفهوم زندگي نه به معناي بودنست
در يك گل است لذت معناي زندگي
يك جرعه عشق با كمي از شهد عاطفه
اينست راز سبز مداواي زندگي
گلدان لاله هاي شفق خشك شد ز غم
در انتظار ياس شكوفاي زندگي
من ماندم و كبوتر و يك باغ آرزو
در جستجوي لذت و گرماي زندگي
يعني كجاست آن سر دنياي آرزو
كم كهن ز شرح حال دارزاي زندگي

----
داستان زيباييه ...
http://persian.isatisweb.com/

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home