ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

05 June 2007

شعر غریق


حالا
سوسک کوچک
در چاله بزرگی از آب
دست و پاش
تقلا کنان برای نجات
و می چرخد همه چیز دورش
شاعر می خندد
او به همه چیز آگاه و
سخت سخن می گوید
می گرید

3 Comments:

At Tuesday, June 05, 2007 9:56:00 AM , Anonymous Anonymous said...

او می گرید ...

 
At Tuesday, June 05, 2007 10:33:00 AM , Anonymous Anonymous said...

الهي كه بگم آخه ... حالا واسه سوسك شعر ميگي؟

 
At Wednesday, June 06, 2007 12:54:00 AM , Blogger 4040e said...

شبیه هم بودیم
مگس
در لیوان چایی
و من
در استخر خانه دایی

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home