ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

20 October 2005

نقش

ما وقت نداریم
حتی برای گفتگو
با هم دست می دهیم
و می دویم
ما صبورتر یم
و یادمان نیست آنچه هستیم
از ذرات معلقی ست که بی دلیل
درونمان می چرخد

این باور نکردنی ست
و تاب آوردنش سخت، برایمان

به هم می رسیم
- مدتی بعد -
معصومانه سلام می گوییم
می گرییم
خسته تر یم
و یادمان نیست آنچه بودیم
جنونی بود مجنون خرد
ما فریب می خوریم
و زمانی بعد
عشقی نارس
در کمین ما ست

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home