همیشه چنین بوده
گوئی
همیشه چنین است
:-ای غریو طلب
تو در آتش ِ سرد ِ خود می سوزی
و خاکسترت
نقره ی ماه است
تا تو را
در کمال ِ بدر ِ تو نیز
باور نکنند
-
شاملو
-
گفت : فقط بگو آره یا نه . لبخندی زورکی زد و انگاربخواهد لکه ی ننگی را از فضا بزداید دست برد به جیب و سیگاری گذاشت بین لب های هنوز صورتی و سریع آتش زد . بعد طوری که بخواهد جواب حرفش را بگیرد یا به زور مجبورت کند به قبولش ، ابروها را گره کرد و نگاهش را برد سمت در . گفتم : جواب را کتبی پست می کنم به آدرس دفتر. و فکر کردم : "برای تو مگر فرقی هم می کند؟" در را بستم و کند از پله ها جاری شدم . فکر کردم: " زود می گذرد
1 Comments:
یک دنیا مرسی برای لطفت ...
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home