اتفاق
پائیز که می شود، نوبت من است
با بساط نقاشی
بشینم توی تراس پائینی
به عبور آدم ها نگاه کنم و
صدای دلخراش خاطراتشان را بکشم
:کاملاً مبهم است
،اول کمی صدای چرخ خیاطی
،چکه ی آب
یا بریدن چوب
بعد ،انگار طاقت نیاورند
!و بخواهند بزنند به چاک
با بساط نقاشی
بشینم توی تراس پائینی
به عبور آدم ها نگاه کنم و
صدای دلخراش خاطراتشان را بکشم
:کاملاً مبهم است
،اول کمی صدای چرخ خیاطی
،چکه ی آب
یا بریدن چوب
بعد ،انگار طاقت نیاورند
!و بخواهند بزنند به چاک
درست همان وقت ها
رسیده اند به صدای آواز
پرواز کرده اند
یا شنا
یا حتی الکی مُرده اند
جالب نیست !؟
رسیده اند به صدای آواز
پرواز کرده اند
یا شنا
یا حتی الکی مُرده اند
جالب نیست !؟
پائیز که می شود ، انگار نوبت خیلی هاست
وقتی روز تمام ِتمام شود
با همه ی صداهاش
توی تراس پائینی بشینند
وقتی روز تمام ِتمام شود
با همه ی صداهاش
توی تراس پائینی بشینند
خودشان را ببینند
!منتظر طرح گُنگ یک اتفاق
...
!منتظر طرح گُنگ یک اتفاق
...
3 Comments:
و اتفاق یعنی تکرار حادثه در ذهن ثانیه
لیلا! به مطلبت لینک دادم
لاک پشت ها به بهشت نمی روند، به فرانسه هم!هه هه
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home