ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

20 October 2005

خدای من


دست هات را باز می کنی
و آن بالا
مثل مرغ دریایی می رقصی
خدای من رقص بلد است -
- و داستان
دریا زیر ‌بالت برق می زند
مثل ستاره ها و صدف ها
تو هنوز هستی
و ابر ها روی شانه هات
می خوابند

2 Comments:

At Friday, October 21, 2005 1:19:00 AM , Anonymous Anonymous said...

و خدای من زنی است که هنگام قهوه خوردن سیگار می کشد

 
At Friday, October 21, 2005 2:20:00 AM , Anonymous Anonymous said...

و خدای من پیرمرد قوزی است که با دختر نابالغ همسایه می خوابد

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home