نانام
.در خلاء پنجره ای کار گذاشتم
آرمسترانگ گذشت، گاگارین گذشت، عزرائیل، بشقاب پرنده، اشکال هندسی، توهمات، کابوس، کوفت ،زهرمار
.پرده را کشیدم
نانام
نباید با ژولیت خوابید و رومئو نبود
برگرفته از طومار
سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم
2 Comments:
ولی می توان با زولیت خوابید و رومئوتر بود
kheyli ettefaghi be vebloget sar zadam/man sagi daram ke mitavanad vebloge khoob ra boo bekeshad az vebloghaye mozakhraf motanaferam
vali inja chand daghigheyi keyf kardam
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home