ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

27 May 2005

حلقه ای دور لحظه ها

توفان که فرو نشست
ابر های پر غریو که پراکند
و نخستین پرتو خورشید
که بازتابید بر زمین که هنوز از باران خیس است
همه چیز بوی زنده گی می گیرد
از پس آغازی دیگر و رشدی دوباره
هر علف و هر بوته
تنفس آغاز می کند
هوا تازه و پاکیزه می شود
شا خه های درختان سر بر می آورد
گیسوان ژولیده دوباره آراسته می شود
و آرامش باز می گردد
همان آرامش ِ پیش از توفان
که همانندی ندارد در هیچ چیز

مارگوت بیکل

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home