حلقه ای دور لحظه ها
توفان که فرو نشست
ابر های پر غریو که پراکند
و نخستین پرتو خورشید
که بازتابید بر زمین که هنوز از باران خیس است
همه چیز بوی زنده گی می گیرد
از پس آغازی دیگر و رشدی دوباره
هر علف و هر بوته
تنفس آغاز می کند
هوا تازه و پاکیزه می شود
شا خه های درختان سر بر می آورد
گیسوان ژولیده دوباره آراسته می شود
و آرامش باز می گردد
همان آرامش ِ پیش از توفان
که همانندی ندارد در هیچ چیز
مارگوت بیکل
ابر های پر غریو که پراکند
و نخستین پرتو خورشید
که بازتابید بر زمین که هنوز از باران خیس است
همه چیز بوی زنده گی می گیرد
از پس آغازی دیگر و رشدی دوباره
هر علف و هر بوته
تنفس آغاز می کند
هوا تازه و پاکیزه می شود
شا خه های درختان سر بر می آورد
گیسوان ژولیده دوباره آراسته می شود
و آرامش باز می گردد
همان آرامش ِ پیش از توفان
که همانندی ندارد در هیچ چیز
مارگوت بیکل
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home