ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

02 April 2007

سر ِ سبزه


سبزه را از خانه انداختم توی رودخانه. باید خودم را هم انداخته بودم. سر ِمن بیشتر گره داشت، بیشتر بوی گند و گوریدگی می داد، بیشتر محتاج آب و سنگ بود، تا کله ی سبزه

3 Comments:

At Monday, April 02, 2007 9:53:00 AM , Anonymous Anonymous said...

بابا ماه كولي ، دور از جون اين صوبتها چي چيه آخه؟ ما فكر كنيم كله شوما بوي شامپو سيب ميده و بايس خيلي مواظبش باشي تا روش شكوفه مكوفه هم در بياد

 
At Monday, April 02, 2007 1:41:00 PM , Anonymous Anonymous said...

با سقوطش موافقم.خواستی بیاندازی من را هم خبر کن

 
At Tuesday, April 03, 2007 4:51:00 AM , Anonymous Anonymous said...

سر من که بوی سبزه و لوبیا و روغن و گوشت با هم می ده :D

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home