ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

24 February 2007

کی ام!؟


معترض نوشته است: همان هستید که شب با خیال‌اش به خواب می‌روید

به نظرم این فقط یک جمله ی تعارف گونه بود . یا یک هدیه ی اخلاقی از توی جیب خودمان! ما (ماه کولی) شب با خیال خودکشی به خواب می رویم و صبح با فریاد های پسر معتاد همسایه از خواب برمی خیزیم . امروز می گفت می خواهد خودش را معرفی کند . من تن و روحم لرزید. شب هم فقط خواهم لرزید

10 Comments:

At Saturday, February 24, 2007 12:19:00 PM , Blogger M said...

This comment has been removed by the author.

 
At Saturday, February 24, 2007 12:22:00 PM , Blogger M said...

سلام لیلا
این نوشته‌ات من را در نظرم مصمم‌تر کرد. آزمودم که حتی تو هم همانی هستی که با خیال‌اش به خواب می‌روی. و به نظرم تو در فهم ِ حرفِ من پیش‌فرض‌های خاص ِ خودت را داشته‌ای. من تعارف‌گونه یا شاعرمسلک حرف نزده‌ام. جمله‌ام کاملا شفاف است. پیش‌کش به هیچ‌کس هم نیست. در واقع داشتم به این فکر می‌کردم که یکی از مهمترین عناصر ِ شخصیتی ِ هر آدم، خیالات و تفکراتی است که با غرق شدن در آن‌ها به خواب می‌رود (در خواب غرق می‌شود). از طریق ِ دقیق‌شدن در این خیالات، شاید بشود فهمید که هر آدم چگونه زندگی را درک و معنا می‌کند (آزمونی است که هرکس می‌تواند روی خودش پیاده بکند: بگو با چه خیالاتی به خواب می‌روی، تا بگویم کیستی!). شاید تو ترکیبِ «خیال»/«خواب» را، در جمله‌ی من، چیزی سانتی‌مانتال و خوش-آب-و-لعاب فهمیده، و آن را در تضاد با همه‌ی رنجش‌های واقعی، که شاهدش هستی، قرار داده باشی، و بنابراین مُفادی تعارف‌گونه و شاعرانه ضمیمه‌اش کنی. اما قصدِ من چنین معنایی را، حتی در ظاهر، برنمی‌تابد. اینکه با خیال ِ دلهره‌آور و هراس‌آلود به خواب بروی هم نوعی «با خیال‌اش به خواب‌رفتن» است. البته من در هر حال، نگاهِ تو را قضاوت نمی‌کنم. تفسیر ِ بیشتر با خودت.

 
At Saturday, February 24, 2007 1:43:00 PM , Anonymous Anonymous said...

خدا بیامرزد خدارا!

 
At Saturday, February 24, 2007 10:07:00 PM , Anonymous Anonymous said...

هوم ؟
! اوهوم

 
At Sunday, February 25, 2007 7:27:00 AM , Anonymous Anonymous said...

ziad khodeto dari ba masael dargir mikoni,ba estekake bish az had khodetam az beyn mibari. bazi vaghta bayad kolaheto bekeshi roo sareto dastatam tooye jibet bokonio ,,,ba tariki yeki beshi.
albate ye roozi barmigardi,yeroozi.

 
At Sunday, February 25, 2007 7:27:00 AM , Anonymous Anonymous said...

ziad khodeto dari ba masael dargir mikoni,ba estekake bish az had khodetam az beyn mibari. bazi vaghta bayad kolaheto bekeshi roo sareto dastatam tooye jibet bokonio ,,,ba tariki yeki beshi.
albate ye roozi barmigardi,yeroozi.

 
At Sunday, February 25, 2007 1:14:00 PM , Blogger Unknown said...

ta diroz zire gozar.az emroz zire parcham.....kasi agar kari kard hesabe halash paye ma lottihaye pa manghali ke ssageman engar nemiarzad be arzani.

 
At Sunday, February 25, 2007 10:18:00 PM , Anonymous Anonymous said...

حالا دور از داستان کوتاهی که اینجا به زیبایی رخ داده و از معترض باید تشکر کرد و از پی گیری شما که اثر مینیمال و غریبی بوجود آورده...
اعتراض را بر نمی تابم /نقد را آری که تازه آن را در بیان و صداقت ...
چه کار داریم که چه کسی چگونه است چرا
یا اینکه مثلا سوادمان را مبادا
البته که هیچ طرف اینگونه مباد
اما از منظره یک چیز هایی آدم تصور می کند:)
ممنون که سر زدید

 
At Wednesday, February 28, 2007 12:03:00 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام! ای پسر بد همسایه

 
At Thursday, March 08, 2007 8:22:00 PM , Anonymous Anonymous said...

برای فواصل روزها و شب‌هایت اندکی فرصت دیدن و گریستن شاد کافی باشد برای فهم چیستی

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home