جشن ِته ِچاه
مثل سنجاقکی کوچک و نرم با بال های تُرد توری ، جوان ، کمی دورتر از آب ، بالاتر از آب ، یا مثل یک لاک پشت آرام ، کهن سال ، در انتظار آب ، به سمت آب
*
چه چیز در جریان است ؟ رفت و آمد هر روزه ی ما از خانه به محل کار ، دانشگاه ، کتابخانه ، رستوران ، شهر یا فضایی دیگر ؟ حرف هایمان ؟ گفتگو کردن مان با هم ، تند ، آرام یا هر چه ؟ پرواز خیال مان ، روح پلاسیده ی بغض کرده مان وقت خواب ؟ تصمیماتمان ؟ من های مختلفمان ؟ ثانیه ها ، ساعت ها ، روز ها ؟ چی ؟ به سمت چی؟
*
بارش را بست ، رفت توی چاه ، وقت تاریک روشن هوا . هیچ کس نمی دیدش . توی چاه همه چیز به خوبی تمام شد
9 Comments:
سلام
و
لینک
مستقل / اتوماتیک / بدون سانسور
فهرست وب ایرانی : نمایه ها
کل بشریت در کل هیچ هدفی ندارد کولیک جان، همین است که نگاه کردن به کل امور آدم را دق مرگ میکند باید با جزء حال کنی چاره هم ندارد!
نه.چاه نه!
هرچقدر هم فرو رفته باشی
چاه نه
!
وقتی هیچ "که چی" ای جواب ننداشته باشد دیگر چه فرقی می کند؟
سخت نگیر
وقتی مردی یادت می رود
هی فلانی زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده وکوچک
.
.
.
az chaah mitarsam .. cheshman lajbazam hichvaght be tariki adaat nakardand...
etefaghan kheyli vaghty ha hast ke arezoo mikoni kash ye chah bood ta ba sar miparidi toosh
vaseye nejat peyda kardan, na baraye mordan.
baraye khoob zendegi kardan.
albate ziadam nemishe to chah moond hoseleye adam sar mire, mitooni chaho bishtar bekani shayad be ye jaye khoob beresi...Biroon oomadam bad fekri nist.
mitooni ye chah nazdikaye khonatoon bezani.
کاش نقاشی اون سنجاقکو اینجا میزاشتی
کاش برای من هم به همین خوبی تمام می شد
magar hanooz raft o amdi az sar khoshi hast
سلام!دعوتی برای بازی یلدا.بازی می کنی؟
:)
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home