سفيد بين بقيه ي رنگ ها
هستم و هنوز هم گاه گاهي نفس مي كشم تو تنگناي تيره ي خلاء هاي گاه به گاه . پائيز و روز هايش پر رنگ تر ؛ جاندار تر و نارنجي تر مي شود . و من به فكر تنفس هاي عميق تر در هواي تازه نيستم يا به فكر آزادانه تر انديشيدن يا زيبا تر مردن و خلاصه تخيل كردن
كاري پيدا كرده ام ؛ توي يك مهد كودك خصوصي و فردا قرار است اولين روزش باشد . نمي دانم چه مي شود و سازگاريم با محيط و وظايف دقيقم چيست . تنها مي دانم همه ي چيز هاي سفيد را دوست دارم ؛ بستني ؛ بچه ها ؛ پنبه ها ( بعضي آدم ها شبيه پنبه اند ) ؛ پرنده ها ؛ ديوار ها و خب چند چيز واقعن سفيد ديگر
10 Comments:
فک کنم تو از عهدش بر بیای
کار تو مهدکودک خیلی هیجان انگیزه.
:)
چه خوب که کار پیدا کردی:)
چقدر خوب که خوب می بینی
به به!
:)
با آرزوی تجربه های رنگی خوشمزه ی
پنبه ای دوست داشتنی وسط اونهمه بچه
موفق باشی!
panbe :( mishe ba in panbeha kami az badiharoo pak kard...
kam peydaee dige sar nemizani...
سلام! خیلی زیبا بود مطلبت ! صمیمی
یه سوال؟؟؟ فکر نکنم بتونی جواب بدی چون واقعا سخته
خیلی وقته دارم دنبال جوابش میگردم
از هرکسی پرسیدم نتونسته جواب بده
گفتم از شما بپرسم بتونید جوابمو بدین
الانم که میخوام این سوال رو بپرسم واقعا از جوابش نا امیدم...
اصلا ولش کن بعدا میپرم
:D
جشن بزرگ وبلاگ نویسان برگزار میشود
تاریخ: 6 دی ماه
زمان: 16 pm
البته ما مکان این جشن رو نمیتونیم اعلام کنیم چون میخوایم جمعمون خودمونی باشه! فقط خواستم بگم یک همچین جشنی هست !
139..
سلام جالب بود اما
باید یه چیزی بگم...
... چیز!!!!
موفق باشی
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home