ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

28 October 2006

من و همه ي چيز ها


من كجام ؟ مرا ببينم . توي تنهاييم غرقم يا تنهايي توي من ؟ چرا مي خندم ؟ چرا الكي انقدر خوبم ؟ مگر چي چي شده ؟ چي چي شده كه مثل نوزاد ِخواب ِآرام ؛ آرامم . مثل بچه ي چند روزه تا بيدار شوم مي خندم . تا هزار ثانيه نگذرد لب هام آرام نمي شود ؟ مي بيني ؟ مي توانم تا صبح بشينم و كار كنم . تا شب توي خيابان ها بدوم . از اينجا به آنجا و دور ها و چقدر خواب خوب ببينم وقتي خوابم و توش دنبال چيزي ندوم. خواب ببينم و كسي توش نباشد اصلن كه بخواهم به زور ببوسمش ؛ به زور بخواهمش. خواب ببينم و مثل بچگي ها فقط پرواز كنم توش . راه پرواز را حفظ كنم و چشم هام را باز كنم و ببينم نمي شود . خواب گنج ببينم و خوشحال شوم و بعد ببينم دست هاي مشت كرده ام خالي خالي است . هميشه توي خواب ها يك چيز نيست و توي بيداري همه چيز ولي خوب است كه منتظر معجزه نباشي . زنده گي و خودت را باور كني و آدم ها را همان طور كه هستند با همه ي نقص هاشان بپذيري ؛ نقص هايي شبيه مال خودت و احتمالن تغيير ناپذير
شايد من مُرده ام . شايد مرگم مرا مجبور به پذيرش مي كند . شايد نيستم توي اين دنيا كه الكي خوشم ؛ خوش حال ؛ خوش خنده ؛ خوش آواز . ولي

9 Comments:

At Saturday, October 28, 2006 9:47:00 AM , Anonymous Anonymous said...

nazaramo bayad hozori begam :D

 
At Saturday, October 28, 2006 10:35:00 AM , Blogger صورتکِ خیالی said...

شاید هم خیلی خیلی زنده ای ...

 
At Sunday, October 29, 2006 2:24:00 AM , Anonymous Anonymous said...

"جهنم اینه که هر روز ِ لعنتی از خواب بیدار بشی و حتی ندونی چرا زنده‌ای
فرانک میلر

 
At Sunday, October 29, 2006 7:03:00 AM , Anonymous Anonymous said...

چه قدر زندگی اینجاست

 
At Sunday, October 29, 2006 4:27:00 PM , Anonymous Anonymous said...

ولی...
بازم زنده ای
بازم آبی، آبیه
بازم همه ی این خواب ها سیاه سفیده
خنده خوبه دختره خوشگل؛ نگهش دار..حتی اگه مجبوری

 
At Monday, October 30, 2006 3:09:00 AM , Blogger ReZa said...

وقتی میخونم نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت!حس عجیبی به آدم میده! ولی تو خوشحال باش چون باد همیشه تو مشتای تو, حتی اگه تو خواب باشی

 
At Monday, October 30, 2006 4:01:00 AM , Anonymous Anonymous said...

این سبکی میتونه خیلی مهم باشه.قبل تر نوشته بودی که سنگینی اون هم به این خاطر که باید کاری رو شروع کنی شبیه تمیز کردن اتاق بعد از مدتها.تکون و حرکت اول سخته ولی ظاهرا موفق شدی.شاید هم به اون ارتفاعی که می خواستی ازش همه ادما و انتظاراتی که ازشون داشتی رو از رو شونه هات برداری رسیدی.اینا رو نوشتم که فکر نکنی مردی.البته از یه جهت دیگه ممکنه مرده باشی.تسلیت میگم.بعضی وقتا سنگینی ادما روی شونه ها خیلی هم بد نیست.
خوش بگذره

 
At Thursday, November 02, 2006 10:15:00 AM , Anonymous Anonymous said...

قهرمان در حالی‌که بای بای می‌کرد، سرش رو از پنجره بیرون آوُرد و داد زد: «من هیچ‌وقت نمی‌خواستم یه قهرمان باشم» ...

 
At Saturday, November 04, 2006 11:05:00 PM , Anonymous Anonymous said...

هم نوشته و هم كامنت‌ها خيلی بی‌مزه بود.

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home