ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

13 May 2006

کوج


خسته ام
آنقدر که بیزارم از متفاوت بودنم
شبیه باشم به دیگران
با زندگی های ساده ی کوچک
که توهینی نباشم برایشان
دیواری نشوم جلوشان
و تیغ سیاهی به دنبالشان

دلم می خواهد متفاوت نباشم
لیلا نباشم
آنقدر که آدم نباشم
آنقدر که نباشم

5 Comments:

At Monday, May 15, 2006 2:39:00 PM , Anonymous Anonymous said...

divaneh bemanid ama manande aghelan raftar konid.
khatare motafavet boodan ra bepazirid ama biyamoozid ke bedoone jalbe tavajoh motafavet bashid...

 
At Tuesday, May 16, 2006 3:21:00 PM , Anonymous Anonymous said...

من كه اصلا نمي تونم همرنگ جمعي شوم كه به نظرم غلط هستن نه كه نخوام بارها تلاش كردم مثل خودشون باشم بارها و بارها ولي نشد
خواهي نشوي همرنگ رسواي جماعت شو

 
At Friday, May 26, 2006 12:01:00 PM , Blogger Raha said...

وبلاگ قشنگی داری

 
At Thursday, June 08, 2006 4:27:00 AM , Anonymous Anonymous said...

Great site lots of usefull infomation here.
»

 
At Saturday, July 22, 2006 9:05:00 AM , Anonymous Anonymous said...

I'm impressed with your site, very nice graphics!
»

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home