ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

02 March 2006

خوشبخت


خوشبخت کسی ست که
چشمه ی شعرش را بخشکاند
تنها شود
تنها بماند
و هِی تریاک بکشد
تا خانه بوی ِ گند بگیرد
بوی لب های من خوشبخت نیست

خوشبخت کسی ست که
به ویترین رستوران ها و مغازه ها
چشم بچسباند
ادا اطوار در بیاورد
با دو تا انگشت، دنیا را بپولاند
خوشحال باشد و رقصان
قل بخورد دنبال آدم ها، چیز ها
چیز توی چشم های من خوشبخت نیست
از تو دور است و
وای ! خیلی تی تیش مامانی ست

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home