ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

20 April 2007

!ببین


از چیز های نصفه نیمه و بلا تکلیف خیلی بدم می آد. یکیش این کلمه ی "عزیز". آدم یا از ته دل ، یا با ژست روشنفکری به کسی می گه"عزیزم" یا هیچی نمی گه. اسمش رو می گه یا می گه "ببین"! تو دنیای من اسم خیلی ها ببینه. چون اسم سفید، نرم و خوبیه، که شاید توسط آدم های کم حافظه ، خجالتی یا بی حوصله ایجاد شده. من دوست دارم بهم نگن "عزیز" و دوست دارم گاهی به دوستام بگم "ببین". حالا ببین شما هم به من بگید ببین. خُب؟

3 Comments:

At Friday, April 20, 2007 4:31:00 PM , Anonymous Anonymous said...

ببین..ب......ن

 
At Saturday, April 21, 2007 3:16:00 AM , Anonymous Anonymous said...

ما نبايد در قيد و بند الفاظ باشيم مهم علاقه قلبي است خود بنده خيلي وقتها عادت ندارم به كسي كه خيلي بهش علاقه دارم بهش بگم ولي چه كنم از دستم در مي ره يا زبونش رو ندارم اما به موقعش كه بشه بهش مي فهمونم
پيتر

 
At Saturday, April 21, 2007 3:50:00 AM , Anonymous Anonymous said...

ببین!
من که دوست دارم اسم دوستامو صدا کنم.مستقیم
:)

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home