ماه کولی

سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم

05 August 2007

سکون



پشت چراغ قرمز
ساعت ها
سال ها
اسمی نبود
چیزی برای نامیده شدن
رنگی
خنده ای
درخشیدنی
یا پرنده ای برای دیدن
که روز ها می گذرد
سرخ و برازنده
تنها
همچون تب
برای ما یا بیمار
دنیا شده بود

1 Comments:

At Sunday, August 05, 2007 1:32:00 PM , Anonymous Anonymous said...

ببين آبجي خانوم آخر سر يه كاري ميكني كه تمام چراغهاي راهنمايي ورانندگي رو جمع كنن و جاش دور برگردون بذارن هاااااااا !!!

گرفتي چيچي شد ؟

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home