توت
هم بازی توت ها شده ام
بعضی دانه ها شان سفید است و لاغر
بیا بگیر
دستم دراز است تا
آن سوی کوه ها
(بزن توی آب دریا بخور)
دانه های بعضی کمی قهوه ای
ورم کرده از شیرینی
ریش هم دارند
ریشو
( لبخند می زند )
چه بامزه
یعنی مال من اند
(یعنی می خورد شان)
زلزله
6 Comments:
من حُرررررررررررم حُرر
ببين ! دوچرخه ...سيبيل ماه كولي ميچرخه ... خب رو بند ، بنداز ، تا ديگه نچرخه
زلزله زلزله نترس بابا ... هيچ نميشه
to rish dari?
توت
دانه هاي بيتابش
و اين زلزله!
باراني باشي.
چه قشنگ در مورد زلزله ... بعد از ژلزله اي ( از هر نوع )شايد آدم يادش نره توتها چه شيرينن و يا همون لحظه اي كه نمي دونم چه حالتي داشته وقته زلزله ي شخصيش!! ... خب من اينجوري دوست داشتم اين شعر رو بخونم ... دستتون درد نكنه
زبان شعریت آنقدر امروز است که آدم خوشمزه اش می شود می خواند.زیباست
راستی
ماه خانم جمعه بیا خوشحال میشم
:)
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home