جمعه=صفر
وقتی که زندگی یک دفعه، خیلی تصادفی، جلوی روت، چسبیده به چشم هات استریپتیس می کنه واقعن به نظرت جالبه؟ به کجاش خیره شدی؟! با چشم هات چی رو مرور می کنی؟ این حقایق دست خورده ی بد بو هنوز جذابیت داره؟
سنجاقک پشت نارنجی/ گودالی از مرگ/ اینجا همین ها هستند/ و من هنوز/ با مانتوی ارغوانی و سینه ریز سبز/ نشسته ام روی نیمکت/ و برای تنوع/ از رو به رو ، به خود می نگرم
4 Comments:
همه اش سراسیمگی است همه اش
سلام! هنوز يه تازه گيهايي هست
ماه جان زیبایی و خشونت تا وقتی انسان هست،تماشاگر هم خواهد داشت.
به چی اعتراض می کنی؟ تکه ی دیگری از حقیقت؟
...
ماهی هایت خیلی خوب اند.بخصوص سمت راستی با پولک هایش.
سرخوشانه زی!
به هر طرف که نگاه می کنی!
نگین عزیز
در این پست اعتراض به خودم بود . خودی که با کاویدن بیش از اندازه ی زندگی ، زندگی را تکه پاره می کند و خودش را.خوب گاهی وقت ها لازم است آدم خودش را با صدای بلند و حتی جلوی چشم بقیه دعوا کند
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home